to keep an appointme

to kip ɑn əpɔ͡intmi


فارسی

1 عمومی:: سروقت‌ معین‌ د رجایی‌حا، بقرار)یاوعده‌(خود عمل‌كردن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code